بی تاب
زینب(س) کجای این معامله ایستاده است . او اراده مطلق خداست. صبری است جمیل . مستحکم ایستاده تنها در برابر سیلاب رنجها و غصه ها . حسین(ع) !برادر تنها . افتاده میان دشت خون. بی پیراهن، بی سر . زینب(س) اما بی تاب . بی یاور . نه علمداری . نه امیر و قافله سالاری . کودکان ، ضجهای ممتد، اشکها خون ،حیران در صحرایی از جنون. اینجا انسان با تمامی ابعادش به آزمون گذاشته شده است و زینب بر سر نی صدای قرآن تو را می شنود،ای برادر تنها. اما این تمام ماجرا نیست که زینب در کاخ بیداد فریاد برآورد مارایت الا جمیلا. خداوند تورا کشته می خواست. بر زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
نوشته شده در چهارشنبه 91/3/17ساعت
4:43 عصر توسط امید احمدنژاد نظرات ( ) | |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |